در این مقاله می‌خوانید
[ نمایش ]اگر شما هم عاشق فیلم های ترسناک هستید، مسلما با خواندن این مطلب شگفت زده می شوید! چراکه در ادامه می خواهیم یک داستان ترسناک و واقعی برایتان تعریف کنیم که اتفاقا در ایران خودمان اتفاق افتاده است! داستانی ترسناک، وهم آلود و البته تا حد زیادی غم انگیز! ماجرا در مورد کلبه ای در انزلی است که همه آن را با عنوان کلبه وحشت انزلی کلبه وحشت انزلی و حقایقی که هیچ کس درباره آن نمی داند! اگر شما هم عاشق فیلم های ترسناک هستید، مسلما با خواندن داستان کلبه وحشت انزلی در این بخش شگفت زده می شوید! اجازه دهید بیشتر از این معطل تان نگذاریم و سر اصل مطلب برویم و به شما بگوییم که ماجرای خانه وحشت انزلی چیست؟
کلبه انزلی
یک کلبه در جنگل های اطراف انزلی وجود دارد که داستان های مخوف زیادی در مورد آن روایت می شود و اغلب از آن به عنوان کلبه وحشت انزلی یاد می شود! خانه وحشت انزلی در دل جنگلی سرسبز واقع شده است که فقط روزها ظاهر جالبی دارد و شب ها به یکی از ترسناک ترین و دلهره آورترین نقاط کره زمین تبدیل می شود! وقتی که تاریکی شب، این جنگل سرسبز را فرا می گیرد، صداهای عجیبی در آن به گوش می رسد و حرف و حدیث ها درباره کلبه وحشت انزلی بیشتر می شود! این کلبه ای که از آن حرف می زنیم، یک خانه خیلی قدیمی دو طبقه است که ظاهرش هم ترسناک است! اما ترسناک تر از ظاهرش، داستان ها و روایت هایی است که در مورد آن گفته می شود!
این طور می گویند که کلبه وحشت انزلی جایی است که در آن جان هر کسی که شب را در آنجا بماند، به دلایل نامعلومی گرفته می شود! هرچند بعضی از افرادی که این داستان را می شنوند، آن را باور نمی کنند و حاضرند که هر کاری را انجام دهند که این شایعات را به نوعی تمام کنند! یک گروه از این افراد، 4 پسر شجاع بودند که برای اولین بار اعلام کردند که این شایعات دروغی بیش نیست و برای اثبات این حرفشان حاضر هستند که شب را تا صبح در کلبه وحشت انزلی سپری کنند و صبح برای اهالی روستا تعریف کنند که هیچ اتفاق مرموز و عجیب و غریب در خانه وحشت انزلی برایشان نیفتاده است. هر چند در آن سال ها، افراد محلی زیادی سعی کردند که این 4 پسر را از تصمیمشان منصرف کنند، اما به هر حال افرادی هم بودند که منتظر بودند این 4 پسر پرده از راز کلبه وحشت انزلی بردارند! بالاخره آن شب ترسناک و تعیین کننده فرا رسید و 4 پسر با دلی قرص وارد کلبه وحشت انزلی شدند. اما دیری نگذشت که 2 تا از آن پسرها از تصمیم شجاعانه شان پشیمان شدند و از کلبه وحشت انزلی پا به فرار گذاشتند و آن 2 پسر دیگر در خانه وحشت انزلی ماندند تا شب را به صبح برسانند. اما این طور که افراد محلی روستا می گویند، تاریکی شب هیچ وقت اجازه نداد که زندگی این 2 پسر به صبح برسد! همان طور که خیلی از اهالی روستای اطراف کلبه وحشت انزلی فکر می کردند، این 2 پسر هیچ وقت نتوانستند از کلبه وحشت انزلی با جان سالم بیرون بیایند! بر طبق روایات یکی از این پسرها با سکته قلبی جانش را از دست داد و دیگری عقلش را به طور کامل از دست داد و دیوانه شد! این داستانی که برایتان تعریف کردیم، در سال 1365 افتاد.
4 سال گذشت و در این 4 سال حرف و حدیث های مربوط به کلبه وحشت انزلی بیشتر و بیشتر شد. دیگر به نظر نمی رسید که کسی حاضر باشد با جان خودش بازی کند و باز هم ادعا کند که داستان های مربوط به کلبه وحشت انزلی واقعی نیستند. اما باز هم یک سری جوان شجاع پیدا شدند که می خواستند جرات و جسارت خودشان را به رخ بکشند. این افراد در حقیقت 3 دختر جوان بودند که عزم خود را جزم کردند تا یک شب ترسناک را در کلبه وحشت انزلی به صبح برسانند. وقتی که این دختران به کلبه وحشت انزلی رسیدند، ماه پشت ابرها پنهان شده بود و جنگل را یک تاریکی مطلق فرا گرفته بود! صداهای عجیبی در جنگل به گوش می رسید و ظاهر کلبه وحشت انزلی از همیشه ترسناک تر شده بود! فکرش را بکنید که درب کلبه وحشت انزلی بعد از آن ماجرای ترسناک 4 پسر پلمپ شده بود. اما با این حال این 3 دختر از این حرف ها جسورتر بودند و بالاخره از پشت کلبه وحشت انزلی راهی برای ورود پیدا کردند و حتی با دیدن پلمپ کلبه هم از تصمیمشان صرف نظر نکردند. از آنجایی که هیچ کسی از تصمیم این 3 دختر در روستای اطراف کلبه وحشت انزلی خبر نداشت، هیچ کسی هم منتظر آن ها نبود تا صبح شود و این 3 دختر از کلبه بیرون بیایند. تا اینکه 2 روز گذشت و یکی از آن 3 دختر، در جنگل پیدا شد! این طور می گویند که این دختر خودش را در داخل تنه یک درخت پنهان کرده بوده و می لرزیده است و با ترس و وحشت، کلبه وحشت انزلی را با دست نشان می داده است! حالا تصور این را بکنید که همه مردم روستا از خانه وحشت انزلی می ترسیده اند و کسی هم جرئت نداشته که به کلبه وحشت انزلی نزدیک شود! اما بالاخره چند نفری در روستا جرئت می کنند و با ترس و دلهره ای مثال نزدنی، قفل های درب کلبه وحشت انزلی را باز می کنند و آرام آرام وارد کلبه وحشت انزلی می شوند تا دوستان آن دختر بیچاره را پیدا کنند! اما متاسفانه آن ها هیچ چیزی در این کلبه وحشت انزلی پیدا نمی کنند، به جز دو پیکر بی جان از دو دختری که به دلیل سکته قلبی از دنیا رفته بودند! قسمت ترسناک تر ماجرا این است که محلی ها اعتقاد دارند که چشمان این دو دختر باز بوده است و انگار که هر دو قبل از لحظه مرگشان به یک نقطه نگاه می کرده اند! از آن هم ترسناک تر این که دختر سوم این ماجرا که زنده مانده بود، خیلی زود خودکشی کرد و باز هم مردم نتوانستند که داستان واقعی کلبه وحشت انزلی را از زبان فردی که شب را در آنجا سپری کرده، بشنوند!
کلبه وحشت گیلان
بر طبق روایاتی که وجود دارد، داستان های ترسناکی که برایتان تعریف کردیم، در کلبه ای در اطراف روستای هفت دغنان و در نزدیکی انزلی اتفاق افتاده است. برای اینکه بتوانید به این روستا در انزلی برسید، باید اول به صومعه سرا در استان گیلان بروید و از آنجا 25 کیلومتر به غرب بروید. اما نکته جالبی که باید به شما بگوییم، این است که در حال حاضر هیچ کلبه ای در جنگل هفت دغنان وجود ندارد و اهالی روستای هفت دغنان منکر این داستان های ترسناک می شوند و می گویند که در روستای آن ها از اول هم هیچ کلبه ای وجود نداشته است!
اما به جای آن یک کلبه متروکه در روستای رینه در نزدیکی پونل و در فاصله 35 کیلومتری غرب صومعه سرا وجود دارد که بعضی ها معتقدند که این کلبه همان کلبه وحشت انزلی است! این کلبه وحشت در انزلی در گذشته محل زندگی بانویی به نام عزت الملک ساسانی بوده است که به این خاطر که فردی قدرتمند، ماهر و توانا بوده، از او به عنوان ملکه جنگل یاد می شده است. اما سال ها از زندگی عزت الملک ساسانی (رئیس قبیله تالش) در کلبه وحشت انزلی گذشته است و اکنون چیزی به جز یک کلبه مخروبه از این بنای تاریخی باقی نمانده است. کلبه وحشت انزلی که در حقیقت یک کلبه تاریخی است و قدمتش به بیش از 200 سال پیش بر می گردد، کلبه ای است که تا همیشه مرموز باقی ماند و آخر سر هم کسی نتوانست واقعیت آن را درک کند! نظر شما چیست؟ آیا شما حاضر هستید که یک شب را در کلبه وحشت انزلی سپری کنید!برای رزرو تورهای ارزان و تورهای لحظه آخری می توانید با همکاران ما در آژانس مسافرتی مهر پرواز تماس بگیرید.
دیگر مطالب گردشگری را می توانید در این بخش بخوانید
فاصله ایران تا آمریکا و بعضی از کشورهای مهم جهان
